Thursday, August 28, 2008

من دیگه کم آوردم

لطفا گیج زدن های خانم طاهره رحیمی را بخونید و حال کنید! آخه آدم چی میتونه بگه به زنی که همجنسای خودش رو اینقدر دست کم می گیره و ازدواج نکردنشون رو باعث ایجاد شرایط اضطراری می دونه؟

"...حتی اگر تمام عالم را به زن بدهند باز هم زن نمی تواند بپذیرد که شوهرش همسر دیگری اختیار کند چرا که این خلاف فطرت زن است. من معتقدم رضایت زن چه باشد و چه نباشد نه عقلی است و نه شرعی. ماده 23 که شرط رضایت زن را برداشته قانون بهتری است چرا که اگر قرار بر اجرای ازدواج مجدد باشد با مشت و لگد و زور هم که شده زن را مجبور به دادن رضایت می کنند پس رضایت زن معنا و مفهوم ندارد. ..." !!!!!!!!

گلرخ نفیسی این تصویر را به طاهره رحیمی تقدیم کرده: "...که بعد از خوندن مصاحبه ش تصویرش برای همیشه توی ذهنم ثبت شد تصویر آدمیزاد بیچاره ای که زنده بودن را هرگز تجربه نکرده.."


Read the rest...

Thursday, August 21, 2008

something totally irrelavant

I am in the middle of making this presentation for a meeting tomorrow, and suddenly I get carried away by my daydreams as usual. remembering great moments spent with friends, I realize something obvious: love makes you drunk. and I don't mean the romantic kind. I mean the love your family and friends give you, and how it makes you feel light headed if you receive it intensely in a period of only a few weeks long.

How simple moments become colorful and simple conversations turn hysterically funny and simple plans sound exciting. It makes me wonder: do I miss the routine life I used to have back home, or do I miss the drunkenness that comes from overdosing on love and friendship?

I'd love to contemplate some more and come up with a theory, but the slides are waiting ... maybe later.

Read the rest...